حساب کاربری
تماس با ما

کتاب هشدار : حشولاها آزاد می شوند

کتاب هشدار : حشولاها آزاد می شوند

  • 69,000 تومان
  • 60,720 تومان

درباره کتاب هشدار : حشولاها آزاد می شوند

فردی یواش خندید. مانی هیچ‌وقت تسلیم کسی نمی‌شد، هرچقدر هم که ازش بزرگ‌تر بودند؛ و چون قدش فقط صدوچهل سانتی‌متر بود، تقریبا همه ازش بزرگ‌تر بودند.
جردن گفت: «جنبه شوخی داشته باش داداش.»
مانی جواب داد: «فکر کنم برای اینکه شوخی به حساب بیاد، باید یه‌کم خنده‌دار باشه.»
معلمشان، آقای اسنوزر، از آن‌طرف کلاس دست تکان داد که ساکت شوند. بعد با لحن خشکی گفت: «تا آخر کلاس، همه لطفا تمرکزشون رو بذارن روی نقاشی چهره خودشون...»
فردی تلاش کرد جمع‌وجورتر بنشیند تا کمتر توجه معلم را جلب کند، ولی فایده‌ای نداشت. فردی برای خودش یک پا بچه‌غول بود، همان چیزی که جردن همیشه خوش داشت به رخش بکشد.
به‌خاطر همین، فردی به‌جای اینکه روی نقاشی خودش تمرکز کند، دفتر طراحی‌اش را درآورد؛ همان دفتری که تصویر ذات هیولاصفت جردن، نینا و کوئینسی را تویش کشیده بود... جانورهای وحشتناکی که توی وجود آن بچه‌ها کمین کرده بودند. هر دفعه با فِرِدی بدرفتاری می‌کردند، فردی جوابشان را نمی‌داد؛ عوضش دفترش را باز می‌کرد و جزئیات بیشتری به اثر هنری‌اش اضافه می‌کرد. با اینکه دست‌های فردی خیلی گنده و اندازهٔ دستکش بیسبال بودند، انگشت‌هایش به‌طرز شگفت‌انگیزی ظریف و فرز کار می‌کردند.

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
محصولات مرتبط