کتاب هدهد و ملکه بلقیس

قصه‌های حیوانات در قرآن 1

خداوند به حضرت سلیمان حکومتی بسیار قدرتمند داده بود و قلمرو او دور تا دور زمین امتداد داشت. او زبان پرندگان و همۀ آفریده‌های دیگر را می‌دانست. جن‌ها رام و مطیع او بودند و بارها به دستور آن حضرت به حرکت درمی‌آمدند. سلیمان بزرگ تمام این نعمت‌ها را به خدمت گرفته بود تا زمین را آباد و بزرگ‌ترین تمدن ممکن را در آن بنا کند و فرمان خدا را در همه‌جا جاری سازد. در میان حیوان‌ها و پرندگانی که در قلمرو حضرت سلیمان زندگی می‌کردند، هدهدی زیبا و با هوش به نام «پوپک» بود که حضرت سلیمان ادارۀ کارهای مربوط به امنیت کشور را به او واگذار کرده بود، روزی پوپک متوجۀ وجود کشوری شد که «بلقیس» در آن حکومت می‌کرد و مردمانش خورشید را می‌پرستیدند و بدین‌سبب بی‌عدالتی در آن جریان داشت. پوپک حضرت سلیمان را از این خبر آگاه کرد و حضرت سلیمان توسط پوپک پیغامی برای بلقیس فرستاد. سرانجام بلقیس و مردم کشورش به خداوند ایمان آوردند و از آن پس خوشبختی به آنها روی آورد. مدتی بعد نیز حضرت سلیمان با بلقیس ازدواج کرد. در سومین مجلد از مجموعۀ «قصه‌های حیوانات در قرآن» شرح ایمان آوردن بلقیس به حضرت سلمیان (ع) به واسطۀ هدهد بازگو می‌گردد.