حساب کاربری
تماس با ما

کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 5 : آقای میچل دانشمند خل و چل

کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 5 : آقای میچل دانشمند خل و چل

  • 85,000 تومان
  • 74,800 تومان

گزیده ای از کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 5 : آقای میچل دانشمند خل و چل

آقای میچل گفت: «هوای سرد اشیا را کوچک‌تر می‌کند. حالا این را تماشا کنید.»
او از توی کشوی میزش تکه‌ای چوب درآورد. میخی از چوب بیرون زده بود. بعد یک موز برداشت و آن را توی نیتروژن مایع فرو کرد و حدود یک دقیقه نگه داشت. بعد موز را بیرون آورد، آن را مثل چکش روی میخ کوبید و میخ را توی چوب فرو کرد! محشر بود! هیچ‌وقت به عمرم ندیده بودم کسی با موز میخ بکوبد.
بعد از کلاس علوم، برای ناهار رفتیم سالن استفراغات. معمولاً من روکش‌های کاغذی نِی را روی سر آندریا و دوست‌هاش پرت می‌کنم، که میز کناری ما می‌نشینند. ولی باید با او خوش‌رفتاری می‌کردم، چون دلم نمی‌خواست اسم واقعی مرا به همه لو بدهد.
آندریا و امیلی سرِ میز ما آمدند. آندریا پرسید‌: «کسی روی این صندلی می‌نشیند؟»
قبلاً همیشه بهش تیکه می‌انداختم و مثلاً می‌گفتم: «آره، مرد نامرئی، حالا بزن به چاک.» اما این‌دفعه از این حرف‌ها نزدم و گفتم: «می‌توانی بنشینی این‌جا.» مایکل و رایان هِرهِر خندیدند و شکلک درآوردند.
رایان کیک فنجانی‌اش را به من داد و من هم مارچوبه‌ام را به او دادم. رایان هرچی گیرش بیاید می‌خورد. مایکل گفت: «توی فکرم که آقای میچل چی می‌خورد. شاید عنکبوت می‌خورد.»
رایان گفت: «آره، شرط می‌بندم آن‌ها را خُرد می‌کند و می‌پاشد روی برشتوکش.»
گفتم: «چرند نگو. کسی ناهار برشتوک نمی‌خورد.»

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
محصولات مرتبط