حساب کاربری
تماس با ما

کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 13 : خانم داگلاس راننده ی بی حواس

کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 13 : خانم داگلاس راننده ی بی حواس

  • 65,000 تومان
  • 57,200 تومان

گزیده ای از کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 13 : خانم داگلاس راننده ی بی حواس

یکی از بچه‌ها پرسید: «ما کجاییم؟»
من گفتم چه بد شد ما مرز ناکجاآباد نیستیم. چون اگر مرز ناکجا آباد بودیم، درست نزدیک مرز یک جایی بودیم. و مرزِ جایی، نزدیکِ وسط جایی است که ما می‌خواستیم آن‌جا باشد.
رایان گفت که احتمالاً نزدیک خانه‌ی پسر بی‌لباسه هستیم. چون اگر آدم بی‌لباس باشد، احتمالاً وسط ناکجاآباد زندگی می‌کند. آن‌طوری کسی آدم را نمی‌بیند. و آن‌جا، جایی بود که ما بودیم. به‌نظرم منطقی بود.
آندریا به ساعتش نگاهی انداخت و از کوره در رفت و با ناله گفت: «زنگ کَک را از دست دادیم. حالا دیگر خیلی دیر به مدرسه می‌رسیم.»
هاهاها! این محشرترین روز زندگی‌ام بود!
خانم داگلاس گفت: «نگران نباش، آندریا. من به هر قیمتی شده تو را می‌رسانم مدرسه.»
درست همان‌موقع، فکر بکری به ذهنم رسید. درست بعد از زنگ کَک، دیکته داشتیم. من از دیکته خیلی بدم می‌آید. و اگر کَک را از دست دادیم و هنوز به خانه‌ی پسر بی‌لباسه نرسیده بودیم، پس این شانس را داشتیم که دیکته را هم از دست بدهیم. و این یعنی امتحان مهم دیکته را هم از دست می‌دادیم که من اصلاً تمرین نکرده بودم!
خانم داگلاس گفت: «وسط ناکجاآباد.»

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
محصولات مرتبط