کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 10 : خانم مارکوزه راهنمای موزهخانم مارکوزه ما را به اتاقی برد که روی تابلویی که به دَرش بود نوشته بود "حیوانهای زنده! " ما رفتیم توی اتاق و یکعالمه حیوان توی قفس دیدیم. مار، لاکپشت، قورباغهی سمی آمریکای شمالی، و بزمج..
گزیده ای از کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 11 : خانم اسپاک ناظم ترسناکوقتی داشتیم لولهی دستمال توالت را از توی کولهمان درمیآوردیم، یواش به رایان گفتم: «روی زمین تف نکنی.»رایان پرسید: «چرا تُف نکنم؟»گفتم: «تو که نمیخواهی مدرک دی اِن اِی از خودت به ..
گزیده ای از کتاب مدرسه ی عجیب و غریب 13 : خانم داگلاس راننده ی بی حواسیکی از بچهها پرسید: «ما کجاییم؟»من گفتم چه بد شد ما مرز ناکجاآباد نیستیم. چون اگر مرز ناکجا آباد بودیم، درست نزدیک مرز یک جایی بودیم. و مرزِ جایی، نزدیکِ وسط جایی است که ما م..