حساب کاربری
تماس با ما

کتاب گادامر و علوم انسانی

کتاب گادامر و علوم انسانی

  • 35,000 تومان

کتاب گادامر و علوم انسانی

مسئله «علوم انسانی طی سال‌های اخیر محل تأملات بسیار در فضای فکری کشور بوده است. گاه در ظل مسئله کلانتری همچون «علم دینی» یا «علم سکولار» یا «علوم بومی» بدان اندیشیده شده و گاه ذیل عناوینی مانند علوم انسانی اسلامی علوم انسانی بومی اسلامی کردن یا بومی کردن علوم انسانی ناکارآمدی علوم انسانی و.... مستقیماً بدان پرداخته شده است. به اعتقاد ما این تأملات در چند مورد معدود با یکدیگر توافق دارند. مناقشه ای که قریب دو قرن در مغرب زمین بر سر چیستی علوم انسانی رفته است ندارند.

بی تردید هرگونه نظریه پردازی در باب علوم انسانی باید چنین مناقشاتی را مدنظر قرار دهد و توجه داشته باشد که علوم انسانی شاخه ای از معرفت بشری است که نه تنها درباره محتوا، بلکه حتی در خصوص عنوان آن هم تعین و تثبیتی مورد وفاق وجود ندارد؛ دوم آنکه این تأملات عموماً به نقد مألوف و معهودترین تلقی از علوم انسانی یعنی پوزیتیویسم که به نام‌های دیگری همچون تلقی کنتی، طبیعت گرایی یا قیاسی - قانونی (N-D) نیز مشهور است می‌پردازند. اقبال به روش تحقیق کیفی در علوم اجتماعی تأییدی بارز برای این مدعاست چنان‌که می‌دانیم این روش از نظریه های کنش متقابل نمادین، پدیدارشناسی، نظریه عمل متقابل و... بهره می‌جوید. (استراس و کوربین ۱۳۸۵، ص ۹) و این نظریات از تلقی پوزیتیویستی معرفت دورند؛ سوم آنکه این تأملات غالباً به هرمنوتیک فلسفی گادامر و اینکه بتوان بر چنین رویکردی علمی انسانی مبتنی کرد، به دیده تردید می‌نگرند.

اندیشه گادامر بیشتر از حيث قول به تعدد تفاسیر قرائت‌های متون دینی یا از حیث نسبت آن با نقد ادبی و هنری مورد بحث قرار می‌گیرد تا استعداد آن برای ارائه و تفسیری از علوم انسانی شاید یک دلیل این بی اعتنایی به تلقی گادامر از علوم انسانی آن باشد که هرمنوتیک فلسفی وی، چنان عاری از حیثیت تجویزی است که مشکل بتوان ابتناء امری بر آن را به تصور آورد گادامر خود در مقدمه ای که بر چاپ دوم حقیقت و روش نگاشت گفت: تجربه نافذ در علم انسانی از محدوده تجربه علمی بمعنای مألوف آن بیرون میافتد و به تجربه ای از آن سنخ که در فلسفه و هنر و حتی دین با آن مواجهیم پهلو میزند (TM) چه تلقی افراطی از علوم انسانی مبتنی بر هر منوتیک فلسفی - که علم انسانی را ایستادن در معرض تاریخ هنوز اثرگذار می‌داند - و چه تلقی معتدل تر آن - که علم انسانی را عبارت از تفسیر سنت می‌شمرد- کمتر رخصت بنیانگذاری چیزی بر خود می‌دهند و البته علوم انسانی را معروض تبدیل به هستی شناسی بنیادین می‌کنند. اصحاب علوم انسانی که از طرفی مواجهه پوزیتیویسم با انسان را نه در خور وی می‌یابند و از سوی دیگر هرمنوتیک فلسفی گادامر را متضمن استحاله این علوم می‌شمرند، متوجه رویکردهای هرمنوتیکی دیگری به علوم انسانی می‌شوند که کمتر با بنیان‌های تاکنونی این علوم در می‌پیچد؛ رویکرد هرمنوتیکی دیلتای به علوم انسانی ترجمه دو جلد از مجموعه شش جلدی نوشته های اصلی، دیلتای در شرایطی که بسیاری از متون فلسفی فیلسوفان طراز اول هنوز به فارسی ترجمه نشده اند؛ نشانی از این عنایت نامتعارف به وی دارد خاصه آنکه خود مترجمان انگلیسی آثار او نثرش را پیچیده و پر از تعقید می‌شمرند.

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب