حساب کاربری
تماس با ما

کتاب فلسفه تحلیلی تاریخ (تحلیل فلسفی معرفت های تاریخی)

کتاب فلسفه تحلیلی تاریخ (تحلیل فلسفی معرفت های تاریخی)

  • 210,000 تومان

کتاب فلسفه تحلیلی تاریخ (تحلیل فلسفی معرفت های تاریخی)

عقل و اندیشه سرمایه ارزشمند انسان در طول تاریخ بوده است که به کمک آن توانسته علوم و فنون مختلف را تولید کند و بر جهان طبیعت و عالم انسانی مسلط شود. پیدایش و گسترش علوم مختلف نیز مرهون همین عقل و اندیشه انسانی است؛ زیرا فقط در سایه تفکر و اندیشه می‌توان به استدلال و استنتاج پرداخت و به قواعد کلی و تعمیم پذیر در باب عالم و آدم دست یافت؛ اما پرسشی که همواره ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده این است که چگونه بیندیشیم تا به اشتباه و خطا دچار نشویم و براساس چه قواعد و ضوابطی استدلال کنیم تا به نتایج درست دست یابیم به مرور زمان این حقیقت پذیرفته شد که تفکر و استدلال باید بر پایه موازین و ضوابطی صحیح و معقول سامان یابد تا انسان را به نتیجه ای درست و پذیرفتنی رهنمون کند. از این رهگذر علمی به نام منطق پدید آمد تا راه و رسم درست اندیشیدن را نشان دهد و شیوه های استدلال و کشف مجهولات را مشخص نماید. بی جهت نیست که در تعریف علم منطق گفته شده است. منطق ابزاری است که ذهن را از انحراف و خطا در اندیشه باز می‌دارد، منطق در مفهوم عام خود شیوۀ درست اندیشیدن و درست استدلال کردن را می‌آموزد و کیفیت چینش معلومات برای رسیدن به مجهولات را نشان می‌دهد. منطق به این مفهوم در همه علوم به کار می‌رود و به همین اعتبار به آن منطق عمومی گفته اند؛ اما گاهی هم به قیاسات چهارگانه منطق اطلاق می‌شود؛ این معنای خاص منطق همان روش علوم عقلی مانند ریاضیات، فلسفه نجوم و ... است.

صاحب نظران علوم مختلف به تدریج دریافتند که استدلال علمی برای کشف مجهولات و استنتاج قواعد کلی افزون بر قواعد عام منطق، نیازمند ضوابط و موازین ویژه ای است که باید با توجه به ماهیت مبانی، اهداف و مسائل آن علم تدوین و تنظیم شود؛ به دیگر سخن هر یک از علوم بشری با توجه به عناصر یاد شده روش شناسی و معرفت شناسی ویژه ای می‌طلبد که بی توجهی به آن باعث انحراف در مسیر رشد و گسترش آن علم و موجب در هم ریختن سامان آن خواهد شد. به همین دلیل بسیاری از اندیشمندان کوشیده‌اند تا با توجه به ماهیت مبانی و اهداف هر علم، قواعد ویژه تفکر و استدلال و به دیگر سخن روش شناسی و معرفت شناسی و در یک کلام فلسفه آن علم را به صورت منسجم و قاعده مند ترسیم نمایند. فلسفه‌های مضاف از جمله فلسفه علوم به طور معمول از شناسایی یک نیاز و ضرورت اجتماعی پدید آمده و در پی ارائه راه حل و چاره جویی برای برخی مسائل و مشکلات است. فیلسوفان علم تاریخ به طور دقیق با چنین نیازهای اجتماعی که موجد فعالیت آنان شد مواجه بودند. این نیاز و ضرورت اجتماعی چیست؟ فلسفه علم نسبت به بسیاری از شاخه‌های دیگر، فلسفه بسیار جدید است؛ زیرا اگر برخی از اظهارنظرهای ارسطو در دوران باستان و فرانسیس بیکن در قرن شانزدهم و تعداد اندک شماری از متفکران قرن نوزدهم مانندِ جان استوارت میل را استثنا کنیم، بحث‌های فلسفی جدی و مفصل در باب علم نخستین بار در قرن بیستم و توسط پوزیتیویست ها مطرح شد. پس از آن مطالبی در موافقت و مخالفت با فرانسیس بیکن و استقراگرایان و نیز با پوزیتیویسته‌ای حلقه وین منجر به پیدایش رویکردهای بسیار مهمی در فلسفه علم شد ابطال گرایی واقع گرایی رئالیسم علمی، پراگماتیسم هرمنوتیک یا تفسیرگرایی و رویکرد انتقادی به علم فلسفه قاره ای از جمله تحت تأثير رویکردهای جدید فلسفی در باب علم هستند. شایان توجه است که فلسفه علم تحر فلسفه های جدید دیگر این قرن از جمله فلسفه‌های تحلیلی مانند فلسفه ذهن، فلسفه زبان و فلسفه منطق در مسیر یک رشد و گسترش فزاینده قرار گرفت. بنا به تعریف فلسفه علم شاخه ای از فلسفه است که به مطالعه ،ماهیت اصول و مبانی شیوه ها، ابزارها و نتایج به دست آمده در علوم گوناگون همت می گمارد.

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب