حساب کاربری
تماس با ما

کتاب دشمن پنهان

کتاب دشمن پنهان

  • 145,000 تومان
  • 127,600 تومان

کتاب دشمن پنهان

گزیده‌ای از کتاب

ویتینگتون و همراهش با گامهایی معمولی به راه خود می‌رفتند. تامی بدون معطلی به تعقیب آن‌ها پرداخت و به‌موقع دید که از پیچ خیابان گذشتند. با گام‌های محکم و بلند، از پیچ گذشت و خود را به حد کافی نزدیک کرد. خیابان‌های محله مایفر نسبتا خلوت بود؛ بنابراین باید فاصله را به‌گونه‌ای حفظ می‌کرد که آن‌ها در دیدرس باشند.

این کار برای تامی تجربه جدیدی بود. گرچه با خواندن داستان‌های پلیسی تا حدودی با ریزه‌کاری‌های تعقیب دیگران آشنا بود؛ اما خودش هیچ‌گاه امتحان نکرده بود. اکنون در عمل، کاری بسیار دشوار به نظر مرسید. مثلاً اگر ناگهان یک تاکسی صدا می‌کردند، چه می‌کرد؟ در کتاب‌های راننده قول یک سکه طلای قدیم - یا یک پوند جدید - می‌دهی و کارت راه می‌افتد؛ اما می‌دانست که در عمل، این‌جور مواقع، بلافاصله سوار یک تاکسی دیگر می‌شوی و به‌احتمال‌ زیاد اصلا تاکسی دومی در کار نیست. آن وقت باید شروع می‌کرد به دویدن. وقتی مرد جوانی بی‌وقفه در خیابان‌های لندن بدود، مردم چه فکرمی کنند؟ دریک خیابان اصلی، ممکن است بگویند به دنبال اتوبوس است؛ اما در این خیابان‌های فرعی اشراف نشین و خلوت. این‌طور فکر نمی‌کنند. برعکس، ممکن است یک پلیس سمچ جلویش را بگیرد و توضیح بخواهد.

غرق در این افکار بود که یک تاکسی خالی جلوتر از آن‌ها کنار خیابان توقف کرد. نفس تامی بند آمد: «یعنی تاکسی صدا کردند؟»

وقتی بی‌توجه از کنار تاکسی رد شدند، نفس راحتی کشید. مسیر حرکتشان مارپیچی بود و نشان می‌داد می‌خواهند هرچه زودتر به خیابان آکسفورد برسند.


نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب