کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز
کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز
- ناشر: افق
- مولف: لوسی ماد مونتگمری
- مترجم: آرزو احمی
- تعداد صفحه: 576
- نوع جلد: شومیز
- قطع: جیبی
- موضوع: داستانهای نوجوانان (آمریکایی)-قرن 20م
- گروه سنی: کودک و نوجوان
- شابک: 978622790227
- موجودی : در انبار
- 330,000 تومان
-
290,400 تومان
کتاب آنی شرلی در گرین گیبلز
گزیدهای از کتاب
کلاس کالج کویین تشکیل میشود.
ماریلا بافتنی اش را روی دامنش گذاشت و به صندلی تکیه داد. چشمهایش خسته شده بودند و در این فکر بود که باید دفعهی بعدی که میرود شهر بدهد عینکش را عوض کنند، چون این اواخر چشمهایش زود به زود خسته میشدند. هوا دیگر تاریک شده بود. گرین گیبلز در گرگ و میش غروب ماه نوامبر فرورفته بود و آشپزخانه تنها از شعلههای سرخ و رقصان آتش اجاق نور میگرفت.
آن چهارزانو روی فرش جلوی اجاق نشسته بود و روشنایی دلپذیر آتش را نگاه میکرد که گویی آفتاب صدها تابستان در چوب افرایش جمع شده بودند. قبلش مشغول کتاب خواندن بود اما کتاب از دستش به زمین افتاده و حالا با لبخندی بر لب غرق خیال بافی بود. قصرهای درخشانی در اسپانیا از میان مه و رنگین کمانهای خیالش سر بر میآوردند. ماجراهای شگفت انگیز و سحرآمیزی در سرزمینهای ابری اش رخ میدادند. ماجراهایی که همیشه به پیروزی ختم میشدند و در آنها هرگز مثل زندگی واقعی به دردسر نمیافتاد. ماریلا با چنان محبتی نگاهش میکرد که به هیچ وجه آن را در جایی روشنتر از آن ترکیب ملایم سایه و نور آتش نشان نمیداد. اینکه باید عشق را راحت به کلام درآورد و در چهره نشان داد، درسی بود که ماریلا هرگز نیاموخته بود. ولی یاد گرفته بود که این دختر لاغر و چشم خاکستری را با محبتی عمیق دوست داشته باشد، محبتی که به خاطر همین خودداری عمیقتر و قویتر هم میشد. میترسید به خاطر عشقش بیجهت به او آسان بگیرد. حس میکرد گناه است آدم آن طور که او دلبستهی آن شده است به دیگری دل ببندد و شاید ناخودآگاه و برای جبران گناهش بود که بیشتر از حالت عادی به دختر سخت میگرفت و از او انتقاد میکرد. یعنی اگر آنقدر برایش عزیز نبود، البته آن هیچ خبر نداشت که ماریلا چقدر دوستش دارد. گاهی فکر میکرد راضی کردن ماریلا کار سختی است و هیچ دلسوزی و درک متقابلی در او وجود ندارد ولی همیشه یاد دینش به ماریلا میافتاد، خودش را سرزنش میکرد و این فکر را از سر میراند.