حساب کاربری
تماس با ما

کتاب دنیای بی کران سلام

کتاب دنیای بی کران سلام

  • 69,000 تومان
  • 60,720 تومان

درباره کتاب دنیای بی کران سلام

ورجیل گوشی را سر داد توی جیب لباس‌خوابش و به سمت صدای مامان بابا و برادرهایش راه افتاد که با هیچ صدایی اشتباه نمی‌شد؛ آن‌ها سحرخیز بودند، چون انگار تا ابد تمرین فوتبال داشتند.
توی آشپزخانه، مامان بابا و ج‌ها آب‌پرتقال می‌خوردند و انرژی‌شان را تخلیه می‌کردند. ورجیل هم سعی می‌کرد از وسط آن همه هیجان خودش را رد کند تا شاید دستش به میوه یا تخم‌مرغ آبپزی چیزی برسد.
جسلیتو گفت: «صبح‌به‌خیر، ورجیلیو!»
بابا مامانش تقریباً هم‌صدا گفتند: «صبح‌به‌خیر، لاک‌پشت!»
بعد جولیوس گفت: «مایون بانتگ، داداش کوچولو.»
ورجیل غُرغُرکنان چیزی شبیه سلام گفت. مامان بابا و برادرهایش روی صندلی‌های پشت‌بلند، جلوی پیشخان آشپزخانه نشسته بودند. لولا هم پشت میز صبحانه نشسته بود و روزنامه می‌خواند.
لولا بدون این‌که سرش را بالا بیاورد، گفت: «مامانت زیادی نارنگیِ یافا خریده. پس تا می‌تونی، بخور.» بعد برای این‌همه اسراف نچ‌نچی کرد. ورجیل با هر دستش دوتا نارنگی یافا برداشت و همین‌طور که خیلی سعی می‌کرد آن‌ها را نیندازد، کنار لولا نشست. گوشی توی جیبش وِزوِز کرد. ورجیل پرسید: «داری چی می‌خونی، لولا؟» و نارنگی یافاها را جلویش به خط کرد و بعد نگاهی به گوشی‌اش انداخت.

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
محصولات مرتبط