کتاب آبنبات دارچینیاین کتاب به قلم مهرداد صدقی، به روایت داستان جوانی به نام محسن میپردازد که با ماجراهای پیشبینی نشدهای مواجه میشود.این ماجراها ناخواسته هم در زندگی خود او و هم..
کتاب آبنبات هل داربیبی قشقرقی به راه انداخت که بیا و ببین. با این حرفها که «شما منِ آدم حساب نِمکنین.» و «من آرزوی دیدن عروسی نوهمِ باید به گور ببرم.» و «منِ بگو که یک بسته روشور..
کتاب آخر داستانرویم را برگرداندم، از حالت شگفت زده و شاید نگرانش حس کردم مرا با گدای ولگردی اشتباه گرفته، یکهو فکر کردم شایدهمانی باشم که مرد خیال کرده است. شده بود که خود را بی نام ..