کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد
کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد
- ناشر: میلکان
- مولف: اکسی اوه
- مترجم: کیمیا فضایی
- تعداد صفحه: 280
- نوع جلد: شومیز
- قطع: رقعی
- موضوع: داستانهای آمریکایی-قرن 21م
- گروه سنی: بزرگسال
- شابک: 9786222544157
- موجودی : در انبار
- 229,000 تومان
-
194,650 تومان
کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد
گزیدهای از کتاب
طبق افسانههای کشورم عروس حقیقی خدای دریا تنها کسی است که میتواند به خشم سیری ناپذیر او پایان ببخشد. آن زمان که طوفانهای عجیب و مهیب از دریای خاوران به پا میخیزند رعد و برق آسمان را فرامیگیرد و آبها بالا میآیند و ساحل را به زیر میکشند عروسی برگزیده و به خدای دریا تقدیم میشود.یا به قول افراد بیایمان که اعتقادی به افسانهها ندارند قربانی میشود. هر سال با شروع طوفانها دختری به دریا تقدیم میشود. ناگزیر با خودم فکر میکنم آیا شیم چیانگ هم به افسانهی عروس خدای دریا باور دارد یا نه؛ آیا فکر میکند قبل از پایان داستان به آرامش خواهد رسید یا نه؟
یا شاید به نظر او این آغاز داستان است. سرنوشت ممکن است هزار راه مختلف پیش روی آدم بگذارد.
برای مثال راه من این است این راه باریک که به معنای واقعی کلمه پیش رویم در میان شالیزارهای پرآب کشیده شده است. اگر این راه را طی کنم در نهایت من را به سمت ساحل خواهد برد. اگر دور بزنم راه من را به روستا بر میگرداند کدام سرنوشت از آن من است؟
به کدام سرنوشت دو دستی چنگ بزنم؟
حتی اگر هم انتخابی باشد، واقعاً من آدمی نیستم که انتخاب کنم چون گرچه بخش بزرگی از وجودم در آرزوی امنیت خانه است، کشش قلبم بینهایت قویتر است؛ و من را میکشاند به سمت دریای آزاد و به سمت تنها فردی که فراتر از سرنوشت دوستش دارم.
برادرم، جون.
صاعقه میان ابرهای طوفانی در امتداد آسمان سیاه شاخه شاخه میشود نیم ثانیه بعد، رعد بر فراز شالیزارها میغرد.
راه در محل تلاقی خاک و شن تمام میشود. صندلهای گلیام را در می آورم و از روی شانه پرتشان میکنم پشت سرم، از بین قطرات باران نگاهم به قایق میافتد که روی امواج متلاطم بالا و پایین میشود. قایق کوچکی است؛ دست ساز از تنهی توخالی درخت ،تک دکلی مخصوص حمل هفت یا هشت مرد و عروس خدای دریا هم اینک از ساحل دور شده و همچنان در حال دور شدن است.
دامن خیسم را بالا میگیرم و به سمت دریای خشمگین میدوم .در همان لحظه که اولین موج به من برخورد میکند، فریادی از قایق میشنوم بلافاصله به زیر آب کشیده میشوم. آب سرد نفسم را بند میآورد. زیر آب دست و پا میزنم به شدت به چپ وراست میچرخم و میچرخم. تلاش میکنم دهانم را از سطح آب بیرون بیاورم اما امواج دوباره روی سرم خراب میشوند. شنایم بد نیست اما شناگر قهاری هم نیستم.