حساب کاربری
تماس با ما

کتاب داستان های پنج دقیقه ای (به انتخاب فیونا واترز)

کتاب داستان های پنج دقیقه ای (به انتخاب فیونا واترز)

  • 35,000 تومان
  • 29,750 تومان

کتاب داستان های پنج دقیقه ای (به انتخاب فیونا واترز)

گزیده ای از کتاب


کرم خاکستری کوچولو آن فاین 

روزی روزگاری کرم خاکستری معمولی کوچولویی بود به اسم هتی هتی؛ توی زندگی فقط یک آرزو داشت، دلش می‌خواست کرم شب تاب باشد. 

پدرش می گفت «عاقل باش بچه جان، کرم‌های شب تاب با ما فرق دارند.»

مادرش می‌گفت حتى فكرش را هم نكن.

اما هتی دست خودش نبود. مدام در فکر بود. در خیالش می‌دید که توی بدنش چراغی دارد که می‌تواند آن را روشن و خاموش کند.

می‌تواند توی تاریکی جنگل راه را روشن کند.

می‌تواند چیزهایی را که مردم در گوشه و کنار و جاهای تاریک گم کرده اند برایشان پیدا کند. 

بهتر از همه می‌تواند شب‌ها بدون این که کسی مچش را بگیرد توی رختخوابش کتاب بخواند. 

خلاصه خیلی دلش می‌خواست کرم شب تاب باشد. 

مادرش می‌گفت: غصه نخور بیا توی بغلم عزیزم؛ پدرش می‌گفت: « عیبی ندارد بیا نان ستاره‌ای زنجبیلی بخور »

اما هتی با این چیزها راضی نمی‌شد. دلش می‌خواست شب تاب باشد. روزی با خودش گفت: پدر و مادرم هر چه 

می‌خواهند بگویند من بالاخره کرم شب تاب می‌شوم. هتی توی باغچه رفت و روی گلدانی نشست و مشغول فکر کردن شد. 

بعد از مدتی آرام از روی گلدان پایین آمد و یواشکی از باغچه بیرون رفت و به طرف جنگل به راه افتاد رفت و رفت تا به قصر پادشاه رسید. توی قصر رفت و ملکه را دید که سرگرم شمردن سکه‌های طلایش است هتی آرزویش را به ملکه گفت. فقط ملکه به هتی گفت: آرزوی تو با جادو برآورده می‌شود من پول و قدرت دارم برو پیش جادوگر.

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب