حساب کاربری
تماس با ما

کتاب جادوهای همیشگی ۳: معبد اسرارآمیز

کتاب جادوهای همیشگی ۳: معبد اسرارآمیز

  • 340,000 تومان
  • 289,000 تومان

کتاب جادوهای همیشگی ۳: معبد اسرارآمیز

گزیده‌ای از کتاب

موجوداتی از اعماق زمین 

صدای پا، زن را از خواب بیدار کرد. وقتی چشم‌هایش را باز کرد و نگاهش را با رخوت به سمت در اتاق خوابش چرخاند، هوا هنوز تاریک بود ولی صدای مزاحم از آن طرف دیوارهای اتاقش نمی‌آمد. از پشت نقاشی رنگارنگ روی دیوار به گوش می‌رسید. فوراً برخاست و روی تخت بزرگش نشست و خواب از سرش پرید. فقط یک نفر دیگر بود که راه مخفی ورود به اتاقش را می‌دانست و آمدنش فقط یک معنی داشت. 

کسی سراسیمه به دیوار کوبید.

صدایی بم و خش دار گفت «بانو؟ «بیدارین؟»

زن گفت: «بله» بیا تو ؛در مخفی لغزید و کنار رفت و مردی که سرتاپایش خاکی بود به داخل اتاق سرک کشید. چشم‌های کودش از هیجان کرد شده بود، اما عضله هایش 

از شدت ترس سفت و منقبض بود.

زن بی‌صبرانه پرسید: «خب؟» 

مرد آرام سر فرود آورد. هنوز باورش نمی‌شد که چه خبرهایی برای او آورده است. 

نفس بریده گفت: «پیداش کردیم» 

زن فوراً ملحفه اش را کنار زد و ایستاد. روی لباس خوابش روبدوشامبر پوشید. دمپایی به پا کرد و با عجله از در مخفی گذشت. مرد او را در راهرویی مخفی که بین دیواره‌ای خانه‌ی بزرگش پیچ وتاب می‌خورد همراهی کرد. راهرو به پلکانی فولادی می‌رسید که پیچ و تاب خوران از طبقه‌های زیرین می‌گذشت و به زمین پشت سرداب می‌رسید. 

هر دو با سراسیمگی از پله ها پایین رفتند و پله ها زیر پایشان تاب خورد. 

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
محصولات مرتبط