حساب کاربری
تماس با ما

کتاب اسب سیاه

کتاب اسب سیاه

  • 230,000 تومان
  • 195,500 تومان

کتاب اسب سیاه

موتزارت ها و وارن بافت‌ها را بگیریم. آن‌ها که همه انتظار موفقیتشان را داشته اند. موتزارت از هشت سالگی سمفونی تصنیف می‌نوشت و وارن بافت از یازده سالگی توی کار بورس بود و تایگر وودز هم از شش سالگی اولین جایزه‌های گلفش را گرفت. این‌ها همگی از سنین پایین می‌دانستند در زندگی چه می‌خواهند و همه وقت خود را صرف همان می‌کردند. راهکاری که این آدم‌های بزرگ به ما می‌دهند تا حدی ساده است. می‌گویند مقصدتان را بدانید. خیلی خیلی خیلی سخت کار کنید و از سر موانع با پشتکار بگذرید تا به مقصد برسید. این فرمول استاندارد را همه بلدند و از زبان معلم ها، مادر و پدر، رؤسا و حتی دانشمندان شنیده‌اند و همه می‌دانند دستور موفقیت همین است ولی دستورکار اسب سیاه این نیست. این‌ها از راهکارهای پیچیده ای به موفقیت رسیده اند که به این سادگی قابل بیان و تقلید نیست. اگر ماجرا را سروته ببینیم چه؟

انگار از همان آغاز زندگی انسان بر روی کره زمین دستورالعمل‌هایی برای موفقیت وجود چون آموزه‌های مرتبط با زندگی بهتر، قدمتی اندازۀ فلسفه دارند و همین‌هاست که بعدتر صاحب نظران به آن ادبیات موفقیت نام داده‌اند. ارسطو، کنفوسیوس و آگوستین قدیس همگی نکاتی را در زمینه شکوفایی تن و جان نوشته‌اند. شاید فکر کنیم این آموزه‌های کهن گفتارهایی بیمانند و همیشگی‌اند، ولی چنین نیست و ادبیات موفقیت همیشه دوام مشخص و محدودی دارد. سودمندترین آموزه‌ها آن‌هایی اند که کاربردی‌اند و دقیق و در نتیجه کاملاً به زمان و مکان خاستگاه خودشان پیوند خورده‌اند. دستورالعمل‌های موفقیت پولینزیایی‌های سدۀ سوم در مورد ساخت و راندن قایق هیچ دخلی به دستورالعملهای موفقیت مغولان سده سیزدهم در مورد راندن و تیمار اسب ندارد. در امپراتوری آزتک سده پانزدهم به مردم سفارش می‌کردند مراقب قربانی شدن باشند و در امپراتوری روسیۀ سدۀ هجدهم مراقب دهقان شدن روال کلی آموزه‌ها در یک دوران معمولاً ثابت است ولی وقتی جامعه به دوران گذار وارد می‌شود و پوست می‌اندازد آموزه ها هم رنگ عوض می‌کنند. 

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب