حساب کاربری
تماس با ما

کتاب آمیتیس بی کله 3: غار هیولا

کتاب آمیتیس بی کله 3: غار هیولا

  • 135,000 تومان
  • 108,000 تومان

کتاب آمیتیس بی کله 3: غار هیولا

گزیده‌ای از کتاب

آمیتیس با بغض گفت «من بهتون ثابت می‌کنم که کار من نبوده و کار هیولاها بوده، حالا می‌بینین؛ بعد به طرف نیمکتش رفت و سر جایش نشست. آن‌قدر ناراحت بود که کم مانده بود بزند زیر گریه، بعد از گم شدن خانم نوده، نازیلا و پانته‌آ بدو بدو رفته بودند پیش خانم مدیر و همه چیز را برایش تعریف کرده و گفته بودند آمیتیس خانم نوده را دزدیده است. این طوری بود که تمام تقصیرها افتاد گردن آمیتیس. البته جی پی اس نظر دیگری داشت و با اصرار می‌گفت: خانم نوده پرواز کرده و جی پی اس این را خودش با چشم‌های خودش دیده؛ خانم مدیر که گیج شده بود به بچه ها نگاه کرد و با صدایی که انگار توی گلویش گیر کرده بود گفت: تا پیدا شدن خانم چیز یعنی تا اومدن خانم نوده، شما هم ساکت سرجاتون بشینین و چیز کنین تکالیفتون رو انجام بدین.

دخترها کوله هایشان را باز کردند و دفتر و کتاب‌هایشان را در آوردند. اما تمام حواسشان به خانم مدیر و ناظم بود. خانم مدیر به جی‌پی‌اس که هی به خودش می‌پیچید و این پا و آن پا میکرد گفت: «آقای چیز! شما هم برو چیزکن، به کارهات برس.»

جی پی اس پرسید: «پس خانم نوده چی میشه؟ نمی‌خواین بریم دنبالش؟» خانم مدیر جواب داد: «فعلاً شما برو چیز کن بعد یه فکری برای خانم نوده می‌کنیم/ شاید خودش تا اون موقع چیز شد، برگشت. جی پی اس گفت: «چشم» و تند از کلاس بیرون پرید و به طرف دستشویی دوید. خانم سوادکوهی در کلاس را که باز مانده بود، بست و با نگرانی خانم ماهوتی را به گوشه ی کلاس کشید و آهسته پرسید: «مهری تو چی میگی؟ به نظرت بهتر نیست به چیز خبر بدیم به «پلیس؟»

خانم ماهوتی جواب داد: نه بابا پلیس برای چی؟ چیزی نشده که چرا بیخودی شلوغش می‌کنی؟ چرا می‌خوای بیخودی پای پلیس رو به اینجا باز کنی؟ این طوری هم پدر و مادرها نگران میشن و هم هیچی نشده اسم مدرسه مون بد در میره.» 

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
محصولات مرتبط