حساب کاربری
تماس با ما

کتاب وسط نا کجا آباد

کتاب وسط نا کجا آباد

  • 259,000 تومان
  • 220,150 تومان

گزیده ای از کتاب وسط نا کجا آباد

میما شعر مذهبی می‌خواند. صدایش چشم‌هایم را خیس کرد. صدایی دوست‌داشتنی و آشنا بود. میما بهترین آوازهای این‌طرفِ می‌سی‌سی‌پی را می‌خواند.
جیرجیرک روی پایم، به‌سختی نفس می‌کشید و سیلی خودش را به من چسبانده بود. چشم‌هایم را بستم. کم‌کم داشت خوابم می‌برد
قطره‌های باران مثل تیله از آسمان می‌افتادند و به سقف می‌خوردند و غرش باد، دیوارها را چنان تکان می‌داد که انگار از پارچه ساخته شده بودند.
دقیقه‌ها به درازای ساعت‌ها طول می‌کشیدند و ساعت‌ها به اندازه‌ی روزها.
صدای خردشدن. صدای له‌شدن. چیزی آن بیرون داشت خرد و خاکشیر می‌شد. هر بار نفسم را حبس می‌کردم، چشم‌هایم را می‌بستم و منتظر می‌ماندم صدا تمام شود. زانوهایم را بغل کرده بودم، خودم را تکان می‌دادم و سعی می‌کردم به وزش باد و ضربه‌های باران که همه‌چیز را نابود می‌کرد، فکر نکنم. تا به حال، خانه‌مان را آن‌قدر کوچک حس نکرده بودم.
کم‌کم تاریکی رنگ عوض کرد و خاکستری شد. هرچه اتاق روشن‌تر می‌شد، دلمان هم بیشتر آرام می‌گرفت. فقط زمانی توانستم خوب بخوابم که خورشید بالا آمده بود. می‌دانستم حالا که روز شده و تاریکی از آن جا رفته، همه‌چیز درست می‌شود.
اما آن حس امنیت، زیاد دوام نداشت.

نظر بدهید

توجه: HTML ترجمه نمی شود!
    بد           خوب
محصولات مرتبط