سیلونه در این اثر ماندگار که به زعم برخی منتقدین، از بهترین داستانهای سیاسی – تاریخی قرن بیستم به شمار میرود، در عین آنکه داستانی جذاب و پرکشش را روایت کرده، در مقام یک منتقد اجتماعی و متفکری مستقل و اصیل نیز ظاهر شده است؛ متفکری که سعی داشت به دور از جو زدگی و با دیدی روشن، دربارهی تحولات تاریخی و اجتماعی گستردهای تأمل کند که زمانهاش را ملتهب نموده بود.
فاشیسم، سوسیالیسم و مسیحیت، به عنوان تأثیرگذارترین جریانات فکری در اروپای قرن بیستم (خصوصاً در ایتالیا)، بارها و بارها موضوع بحث و گفتگوهای داغ میان شخصیتهای کتاب میگردند. سیلونه که خود شخصا شاهد فساد عمیق نهاد کلیسا و یاری آن به قدرتگیری فاشیستها در ایتالیا بوده، در رمان خود با نگاهی موشکفانه به بررسی رابطهی مذهب و قدرت نشسته است.