کتاب نامه هایی از فانوس دریایی
کتاب نامه هایی از فانوس دریایی
- ناشر: پرتقال
- مولف: اما کرول
- مترجم: شروین جوانبخت
- تعداد صفحه: 232
- نوع جلد: شومیز
- قطع: رقعی
- موضوع: داستان های نوجوانان انگلیسی - قرن 21م
- شابک: 9786004624626
- موجودی : در انبار
- 230,000 تومان
-
195,500 تومان
کتاب نامه هایی از فانوس دریایی
رده سنی نوجوان
همه به من میگفتند چهرهام جدی است؛ شاید چون ظاهرم غمگین و متفکر بود، درست مثل پدرم. در واقع، منظورشان این بود که به زیبایی سوکی نیستم که این برای من اهمیتی نداشت؛ چون من به خواهر بزرگترم حسودی نمیکردم، به او افتخار میکردم. شخصیتش هم به همان اندازه زیبا بود؛ معلوم بود که همه همینطور فکر میکنند.
«اینجوری بهتره؟» رو به سوکی، بهپهنای صورتم لبخند زدم تا بداند چهقدر خوشحالم که داریم میرویم بیرون؛ آن هم وقتی خودش همراهمان بود. این روزها خیلی کم او را میدیدیم. تازگیها یک دوست مکاتبهای پیدا کرده بود و وقتی نامههایی با مُهر پستی دِوون برایش میآمد، خیلی مرموز رفتار میکرد. همه حدس زده بودیم برای کی نامه مینویسد. گلوریا، همسایه کناریمان، خواهر کوچکتری به نام کویینی داشت که نوزده سالش بود و در دوون زندگی میکرد. به قول سوکی، هر کی دوست مکاتبهای داشت، خیلی بهروز بود.
سوکی بهجز نامهنگاری کار دیگری انجام نمیداد؛ مثل همه وقتهایی که سرگرمی جدیدی پیدا میکرد. هر شب که از سر کار میآمد، کفشهای رسمیاش را گوشهای پرتاب میکرد و به اتاقش میرفت تا نامه بنویسد و دیگر بیرون نمیآمد. وقتی برای پدر نامه مینوشتیم، همهچیز فرق میکرد. هر کدام از ما جمله خودش را روی کاغذ نامههای آبیرنگ ارتش مینوشت؛ اما سوکی در اتاقش را به روی ما میبست. این نامهها مال خود خودش بودند، خودش و کویینی. بعضی وقتها با خودم فکر میکردم چی به همدیگر میگفتند که اینقدر خصوصی بود و اینقدر وقتش را میگرفت.
وقتی پالتوهایمان را پوشیدیم و ماسکهای گاز را از جای همیشگی در راهرو برداشتیم، دیگر آماده بودیم که به سینما برویم. هوای عصر، سرد و مرطوب بود و ما خودمان را در شال و کلاه پشمی پیچیده بودیم. دستکشهای یکانگشتی کلیف با بندی به پالتویش دوخته شده بودند و در انتهای آستینش تاب میخوردند. کلیف آنها را مثل بال پرندهها به هم زد تا من را بخنداند.