گزیده ای از کتاب شمس لنگرودی جلد دوم

ماه
پشت کلمات من لانه کرده است
از دُم سوزانش
که بیرون مانده و سخت مى‌لرزد
مى‌شناسم.
ماه
در اشتیاق سرودنم مى‌لرزد
با آن غلاف نازک ابریشمى
که از پر جبریل
بر دم خود دوخته است.
مى‌دانم حدود ساعت هفت مى‌رسى
چرا که همین وقت‌هاست معمولاً
ماه
جلیقه‌ى تازه‌اش را مى‌پوشد.
فهرست مطالب کتاب
لب‌خوانى‌هاى قزل‌آلاى من
رسم کردن دست‌هاى تو
مى‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم
شب، نقاب عمومى است
آوازهاى فرشته‌ى بى‌بال
تعادل روز بر انگشتم
و عجیب که شمس‌ام مى‌خوانند
غرق‌شدگان خاطره‌اى از دریا ندارند
سایه
بزرگ شده بودیم
پس کى تمام مى‌شود
موسیقى
مدرسه
راه
و همان راه بود
در بازگشت
پیراهن آب را باز کردیم
به جانب دریا
چاه
زیر سم انسان
در بند زمان
هیزم
فرصت
نان
تقدیر
غریب
اشتیاق
مسافر
تیرماه است
شکل دیگر کودکان
درِ در باد
براى گنجشک کور کهنسال
ظهر در پیرهنم ولوله‌اى بر پا بود
جز مرگ چه کسى مى‌دانست
بر درختى از آتش
به سرانجام
روز به خانه‌ام آمد
هر چیز کوچک
در صورت ما خیره بودند
در کمین من باش روباه