کتاب سفر مقدس

نويسنده اين كتاب در اين داستان واقعی و بسيار لطيف و زيبا از آشنايی خود با استاد و راهنمای دوست داشتنی‌اش ماماكيا سخن می‌گويد او پس از 4 سال شاگردی در نزد استادی به نام سقراط و پس از پشت سر گذاشتن بسياری از مشكلات زندگی تصميم می‌گيرد سفری به خاور دور انجام دهد تا هدف اصلی زندگی‌اش و سرچشمه الهامگرايی و ماموريت معنوی خود را در عالم زمينی كشف كند. با يادآوری خاطره‌ای بسيار قديمی او به جستجوی زنی ساحره در جنگل باران‌زا و استوايی جزاير هاوايی می‌رود بدون آن كه از نام او و محل اقامتش مطلع باشد. سرنوشت و نيروهای مقتدر عالم ماورايی طبيعی به نويسنده كمک می‌كنند تا آن زن شفا دهنده را پيدا كند آن بانوی بزرگوار چون مادری مهربان تعليمات ناتمام معنوی دن ميلمن را بر عهده می‌گيرد و نويسنده در طول كتاب با انواع آزمون‌های دشوار معنوی مبارزات جسمانی و مكاشفاتی الهام‌گونه مواجهه می‌شود و كم كم می‌آموزد چگونه در مسير خود و صلح و فضيلت گام نهد ... اين همان سفری مقدس است كه ما همه با او سهيم خواهيم شد تا به سرچشمه نورالهی برسيم. كه در قلب همه ما جای دارد.