حساب کاربری
تماس با ما

کتاب بادبادک باز

کتاب بادبادک باز

  • 195,000 تومان
  • 171,600 تومان

کتاب بادبادک باز

ماشین خاکستری آقای طاهری را دو ردیف آن طرف تر از مال خودمان ، کنار کیوسکی که انبه می فروخت ، دیدم. ثریا تنها بود و کتاب می خواند. امروز با پیراهن سفید  تابستانی و بلند .
با کفش صندل. موهایش را از پشت به شکل لاله جمع کرده بود. قصد این بود که باز هم فقط از جلویش رد شوم و خیال کردم  رد شدم که یک دفعه دیدم کنار رومیزی سفید آقای طاهری ایستاده ام و از این طرف بیگودی ها  و کراوات های کهنه ، به ثریا چشم دوخته ام . سرش را بلند کرد.
گفتم( سلام. ببخشید مزاحم شدم ، قصد مزاحمت نداشتم .)
(سلام.)
گفتم ( امروز تیمسار صاحب تشریف ندارند؟) گوش هایم داشتند داغ می شدند. قادر نبودم به چشم هایش نگاه کنم.

نظر بدهید

لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید تا نظر بدهید
محصولات مرتبط